معنی توکه نباشی
حل جدول
آلبومی از ایمان نبی زاده
تو اگه نباشی
آلبومی از آراد موسوی
تو که نباشی
آلبومی از ایمان نبی زاده
وقتی تو نباشی چرا دو صندلی
اثری از چیستا یثربی
آلبومی از ایمان نبی زاده
توکه نباشی
تو که نباشی
آلبومی از آراد موسوی
تو اگه نباشی
لغت نامه دهخدا
نباشی. [ن َب ْ با] (حامص) کفن آهنجی. (ناظم الاطباء). نبش قبر کردن. شکافتن قبرو دزدیدن کفن. عمل نباش. رجوع به نبش و نباش شود.
قشلاق توکه
قشلاق توکه.[ق ِ ک َ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان چمچمال بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان واقع در هفت هزارگزی باخترصحنه نزدیک مارانتور و علی آباد. سکنه ٔ آن 30 تن است. این ده در دو محل واقع شده و به نام قشلاق توکه و حسین خان مشهور است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
فرهنگ فارسی هوشیار
عمل وشغل نباش.
نباشی کردن
(مصدر) نبش قبرکردن: یکی درآن شهربود نباشی کردی نام اومهرویه.
قطرهقطره
چک چک چکه چکه دلوپ دلوپ (گویش مهابادی) توکه توکه (گویش گیلکی)
فرهنگ فارسی آزاد
مَن، چه کسی، کِی؟ (اسم استفهام) مثل مَن اَنتَ یعنی توکه هستی،
معادل ابجد
794